اى تاریخ!
مردی که هزار و سیصد سال پیش، نیمه شبهای پنهانی از شهر بیرون میآمد و در نخلستانهای حومه تنها میگریست و چون فریاد بر سینهاش میکوفت و در حلقومش گره میخورد و راه نفس را بر او میگرفت از بیم گوشهای پست سر در حلقوم چاه میکرد و عقدهها را آزادانه میگشود و دردها را در چاه میریخت و آسوده میشد، و همچون مرغکی که از آشیانش و از میان جوجکانش برگردد، با چینهدان خالی باز برای دانه چیدن، دانهی درد چیدن، به شهر ملعون خلیفه برمیگشت. هنوز هم تنها است.
ماه، این تماشاچی بیدرد و بیروح که بر پشت بام آسمان نخلستانهای مدینه مرد را با چشمان سرد و نگاه بیتفاوتش مینگریست، آسمان، این سنگ سنگین آسیایی که بر سر انسان میگردد و خرد میکند و هر دانهای که بزرگتر و سختتر است، زودتر و وحشیانهتر میشکند و له میکند همچنان مینگرد، همچنان مینگرد، و علی را در نخلستانهای تاریخ، در میان کوچه باغهای هر سال و در باغهای هر شهر تنها میبیند.
اکنون دیگر کسی به علی دشنام نمیدهد، نامش را همراه نام خدا و محمد بر مناره معبد اعلام میکند و علی که همواره صدای اذان خلیفه را بر این مناره میشنیده است، اکنون میبیند و هر صبح و ظهر و غروب و شامگاهی نام خویش را از لبان مناره معبد خدا میشنود.
و تاریخ با شگفتگی چشم بر این مناره دوخته است، باور نمیکند، چگونه مناره مسجدی که در چنگ خلیفه است شب و روز، در قلب شهر، بر سر خلق و در زیر گنبد نیلگون آسمان فریاد میزند: من گواهی میدهم که علی مولای من، پیشوای من، حجت خدا و امیر بر حق اهل ایمان است. آیا علی پیروز شده است؟
تاریخ چرا لبهایت را به افسوس میگزی؟ چرا بر چهرهات ناگهان سایه سنگین اندوهی تیره نشست؟ مگر صدای مسجد را نمیشنوی؟ هر صبح و ظهر و مغرب و شام نمیبینی که لبهای مناره معبد با نام علی باز میشود. موذن را نمیبینی که به نام علی که میرسد چگونه از دل فریاد میکشد چنانکه مناره مسجد، و در و دیوار مسجد به لرزه میافتد؟ نمیبینی که نام علی از عمق محراب مسجد برمیخیزد و در حلقوم مناره میپیچد و در فضا پخش میشود؟
اما تو مرددی تاریخ؟
بگو؟ تو بگو که بهتر از هر کسی بر این سرگذشت دردناک آگاهی.
تاریخ! علی همچون سقراط دنیا را در جستوجوی عدالت و در تکاپوی حقیقت میپنداشت. سقراط میگوید، در آن دنیا، دنیایی که پیش از این بوده است، روحها همچون سیبی بودهاند و خدایان سیبها را از میانه به دو نیم میکردهاند و سپس سیبهای نیمه را از آنجا به سوی این دنیا، بر روی این زمین سرازیر کردند و نیمههای سیب بر روی سطح زمین پخش شدند و از آن لحظه سراسیمه میگردند و هر نیمهای نیمه گم شده خویش را میجوید و تا نیمه خود را نیابد آرام نمیگیرد. و همچنان در پی آن در تکاپوی مضطربانه خود همه جا را درمینوردد تا نیمه گم شده خویش را که ناگهان در انبوه نیمههای بیشمار سیبها یافت به او بپیوندد و سیبی همچنانکه در دنیای پیشین بود باز پدید آید. بدینگونه دو نیمه یکی میشوند و نقصان به کمال و اضطراب به اطمینان و نگرانی به رضایت و تشنگی به سیرابی و بالاخره حرکت به سکون میانجامد.
و علی خود را نیمه سیب میدانست و حق خود را نیمه دیگر سیب و یقین داشت که دو نیمه یک سیب، آن یک سیب را در این دنیا تجدید خواهند کرد و علی هر کس را نیمه سیبی میدانست و آنچه را که شایسته او بود نیمه دیگر سیب که در جستوجوی آن است و این جستوجوی است که همچنانکه سقراط معتقد بود سنت طبیعت و ناموس خلقت است و از اینرو بیشک نیمه خویش را خواهد یافت.
علی خود را نیمه سیب و ولایت(به معنی حکومت بر حق و نیز دوستی و سرپرستی و تصاحب است که به جای خلافت که رژیم حکومت و تسلط غاصبانه است برای حکومت علی اصلاح شده است) را نیمه دیگر خویش که به هم خواهند رسید و یک سیب، آنچنان که بیش از این بودهاند و باید باشد پدید خواهند آورد.
اما دیدیم که داستان سیب سقراط و حرفهایی که در فلسفه این سیب گفتهاند همه حرفهای پرت و حرفهای دور بود و تعریف سیبهای گلشایی ... .
عباس، در آن حالیکه علی در خانه به جنازه پیامبر مشغول بود و گرم اعتقادات و غرق ایمان و افکار خویش و از حق خویش غافل است. دستش را میگیرد و میگوید: میبینم دستهایی برای چنگ زدن به گریبان خلافت دراز گشته است و بیم آن است که تو را از آنچه از آن تو است برکنار سازند، دستت را بده تا بیعت کنم و شهادت دهم که خلافت رسول و ولایت بر این امت حق تو است و علی با آن آهنگ مطمئن و متعصب گفت: مگر دیگری هم در این کار طمع کرده است؟ و سپس همچنان سر در امواج نیرومند افکار و ایمان پاک خویش فرو برد و غرق شد به این یقین که نیمه سیبش خود او را خواهد جست و خواهد یافت ... .
و دیدیم که نجست و نیافت و شاید هم جست و نیافت و دیدیم که چگونه نیمه سیبی را که در جستوجوی علی بود و در میان چهرههای اصحاب و اجتماع مهاجران و انصار به دنبال نیمه دیگرش میگشت، او را که در خانه خویش غرق کار خویش بود نیافت و آن را به سادگی به زیر سقفی کشاندند و با تردستی و شتاب خارقالعاده غصب کردند و نیمه علی با ابوبکر سیبی را پدید آورد به نام خلیفه که ناهنجاری آن از هم آغاز بر چشمهایی عیان بود و هرچه روزگار میگذشت بر چشمهای بیشتری عیانتر میشد تا دیدیم که چگونه شد و امت چه سرنوشتی یافت و اسلام کارش به کجا کشید و قرآن چگونه گنگ شد. و دریچه وحی بسته گشت و نهال سرسبز و جوان و خرمی که هر روز جوانهای و جستی و غنچهای بر آن میشکفت و لحظه به لحظه رشد میکرد و توانا و شناور میگشت، پیش از آنکه به ثمر نشیند پژمرد و از رویش باز ایستاد و زرد شد ... .
و علی دید که چه شد و همه دیدند که سیبی که در زیر سقف سقیفه بنیساعده پیوند خورد، نه تنها از دو نیمه از دو سیب نبود بلکه نیمهای از سیب علی بود که با نیمهای از سیبزمینی بههم آمده است و هر آن را مینگریست بر سادگی و خوشبینی طفلانه و معصوم سقراط میخندیدند.
اکنون علی چه کند؟ با شمشیر این نیمهای که با فریب و پیشدستی ماهرانه چند سیاستمدار سود طلب و زرنگ یکی شدهاند جدا کند و پیوند غاصبانهای را که در سقیفه ساختند بگسلاند، ببرد و برای نخستین بار شمشیر در میانه آرد و نیمه خویش را با نیروی ذوالفقارش که در جنگها صفوف دشمن را همچون کشتزار گندمهای رسیده درو میکرد و به روی هم در خون میخوابانید به چنگ آورد یا نه، صبر بکند و بکشد و به بیند و خانهنشینی اختیار کند و صحنه سیاست و زندگی را رها کند و اسلام را در دست خلیفه بگذارد و خود در نخلستانها تنها بگردد و خاموش ماند و لبخند زند و آرام باشد و هرگاه که از طغیان درد چنان دیوانه شد که صبر پولادین علی را هم در هم شکست خود را پریشان و شتابان به لبه چاهی بیرون از شهر و مردم شهر رساند و تا سینه سر در چاه فرو برد و بنالد و بگوید و بگرید و طوفانش که رام صبرش شد باز به شهر باز گردد و تن به بیعت هم بدهد و چنان به خلافت بر اسلام بنگرد که گویی اسلام نیمه یک سیب و خلیفه نیمه یک سیبزمینی نیست بلکه آنچه در زیر آن سقف سر به هم آوردند و ساختند یک سیب است. یک سیب همچنان که پیش ازین در دنیا بوده است. و نیمه خویش را در پیوند با نیمه سیبزمینی انکار کند. چنانکه نمیشناسد، چنانکه گویی چنین چیزی نیست. نبوده است... یعنی اصلاً نفهمیدیم، چیزی نبوده، بد نبوده، حرفهایی پرت، حرفهایی دور.... تعریف سیبهای گلشائی خیلی جدی، خیلی عادی.
اما چه سخت است! راستی علی باید چه میکرد؟ چه کند؟ شمشیر یا صبر؟
اما علی صبر کرد. چرا علی صبر کرد؟ چرا با دم بران شمشیرش نیمه خویش را، نیمهای را که خدا و رسولش از آن او میخواندند، از نیمه دیگری که در زیر آن سقف(سقیفه بنیساعده) به هم چسباندند جدا نکرد؟ و نه تنها جدا نکرد که بر این ساخت و پاختی که به دست سیاست در زیر سقفی رخ داد و علی از آن آگاه نبود و مهاجران و یاران رسول نیز حضور نداشتند، تبعیت نیز کرد.
داستان بیعت و صبر علی را چه خوب تمثیل کردهاند: زنی فرزند مادری را ربوده بود و مادر شکایت به قاضی برد. زن و مادر در محکمه حضور یافتند و کودک در برابر قاضی قرار گرفت. قاضی هوشیار گفت: جلاد این کودک را از میانه به دو نیم کن و هر نیمی را به یکی از این دو زن ده تا عدالت شده باشد و هیچکدام محروم نگردند... زن ساکت ماند... اما مادر فریاد زد و خود را به روی کودک افکند و او را در برابر محکمه به زن غاصب رد کرد و در حالیکه درد صدایش را میبرید گفت: نه!! این کودک از آن من نیست، از آن این زن است.
اگر علی، اسلام را با شمشیر از چنگ خلافت بدر میبرد، خلیفه را با قیام مسلحانه میراند و پیوند سقیفه را با تیغ میگسست، اسلام نیز پایمال شده بود و به باد میرفت و این حقیقتی است که هر که با چشم دقیق جامعهشناس و تاریخدان و سیاستبین مینگرد آن را مییابد و تاریخ نیز بعدها شهادت داد که شیعیان تندرو و متعصبی که حتی به الوهیت علی معتقد بودند از قبیل عبدالله صبا و نیز خوارج که علی را به خاطر صبر و تسلیم و سکوت و خانهنشینیش به شدت سرزنش میکردند و بر خطا بودند و آنها که شیر خدا را که در پیکارهای مرگبار حنین و احد و بدر و خیبر و... که به قول تاریخ: همچون شتر گردآلودی همه جا میتاخت و میخروسید و صفهای فشرده خصم را همچون کشتزار گندمهای رسیده با شمشیر دو دمش درو میکرد و پیش میرفت و تشنه شهادت بود و هرگاه از جهادی باز میگشت از اینکه مرگ نصیبش نشده است، غمگین میشد و پیش پیامبر شکایت میبرد و او را که به او مژده شهادت داده بود بازخواست میکرد و پیامبر نیز تسلیتش میگفت و امیدوارش میساخت و مطمئن میکرد و اندوه و هراس محروم ماندن از مرگ خونین را از دل بزرگش میزدود...، و آنها که چنین مرد شیفته مرگ و پرورده در جنگ را به خاطر صبر جانکاهش بر غصب حقش ترسو و سست اراده میخواندند. سخت از انصاف به دورند و سخت علی را میآزارند و خود در پاسخ کسی که او را سست عنصر و ستمپذیر خواند با لحنی که خیلی حرفها و حالها و معنیها و رنجها و داستانها در آن پیدا بود، گفت: هیچ کس ستم را نمیپذیرد جز دو ذلیل: الاغ قبیله و میخ طویله.(۱)
آن به خاطر بندی که بر او بستهاند و به میخش کشیدهاند و این به خاطر آن که بر سرش میکوبند و کاری نمیتوان کرد. چگونه میتوان کسی را که همه عمر را در مبارزه با دشمنهای بزرگ گذرانده است و به خاطر حق مردم از مرگ نهراسیده، اکنون کسی دانست که برای حق خویش از خلیفه میترسد و صبر و سکوت و خانهنشینی را پناهگاه امن خود و سلامت جان خود ساخته و آن را برای مخفی ساختن ضعف و ترس خود بهانه کرده است؟ چنین قضاوتی درباره علی از انصاف به دور نیست؟
عجب تصادفی! از آن روز که علی برخلافت ابوبکر بیعت کرد و صبر و سکوت و خانهنشینی را پیشه ساخت تا آن هنگام که عثمان کشته شد و اسلام از چنگ خلافت غاصب رها شد و حق به صاحب حقیقیاش رسید و به قول سقراط نیمه سیب، نیمه گمشده خویش را باز یافت و سیب عالم ذر، بهمان شکل و رنگ و بو تجدید شد بیست و سه سال تمام به طول انجامید.
پیامبر در ۱۱ هجری وفات یافت و در این سال حق علی در زیر سقف بنیساعده با تردستی عجولانه و مبهم و ناگهانییی به دست خلیفه غصب شد. اما علی در سال ۱۲ هجری بیعت کرد و وقتی خود را در برابر یک عمل انجام شده یافت و چاره ای ندید و قیام به شمشیر را برای درهم شکستن غصب و احقاق حق خویش بیثمر دید و دانست که نجات اسلام و رهایی حق خویش که حکومت و ولایت او بر اسلام بود دیگر جز خون و جنگ و پریشانی و درد نتیجهای نخواهد داشت و در این گیر و دار اسلام نیز سرنوشتی شومتر خواهد یافت و علی نیز محرومتر خواهد گشت و دید که دیگر خیلی دیر شده است و ناچار تن به بیعت داد و حکومت خلیفه را بر اسلام تحمل کرد و خانهنشین شد و این دوران صبر و سکوت علی و تسلط خلافت بر آنچه حق او بود با قتل فجیع عثمان خاتمه یافت و این حادثه به سال ۳۵ هجری رخ داد و در این سال است که علی پس از بیست سال از خانه تنهائی و سکوت و بیعت بر غصب بیرون آمد و اسلام خود را در دامن وی آویخت و حکومت علی پس از ۲۳ سال انتظار دردآلود و سیاه و خفقانآور تحقق یافت و چشمان غیار گرفته و یاس آلود تاریخ پس از ۲۳ سال برق زد که علی را و اسلام را در کنار هم دیدند و میدید که علی پس از۲۳ سال خانهنشینی و کشیدن بار سنگین و جانکاه صبر و سکوت و بیعت بر غاصب حق خویش اکنون اسلام را در آغوش خود میبیند و اسلام پس از بیست و پنج سال که در زندان خلافت غاصب به سر میبرد و از دیدار آزادانه علی محرومش ساخته بودند، اکنون خود را در آغوش علی میبیند و این دو نیمه یکدیگر یکی شدهاند و پس از طی بیست و سه سال در یک شهر و یکجا بودن و همواره حضور هم را در کنار هم دیدن و از لحظهای با هم بودن و با هم سخن گفتن و در هم نگریستن محرومشان کرده بودند اکنون خلیفه در بستر خویش در خون خفته است و دو زندانی رها شدهاند و سقف سقیفه بنیساعده فرود آمده است و ولایت حق به جای خلافت غصب بر مدینه سایه افکنده است و در سایه آن علی و اسلام دست در دست خویش نهادهاند و بیدغدغه چشمهای جاسوسان و خبرچینان و حاشیهنشینان خلیفه(کعبالاحبار یهودی اصل) مروان حمار(چه اسم مناسبی) و قمفوز(نوکر خلیفه) و دیگران چشم در چشم هم ریختهاند و تلخیهای خاطرات گذشته را که اکنون همه شیرین شده است با لذت مزه مزه کنند و شهد سکرآور آرزوهای آینده را که در یک ربع قرن در زیر خاک نومیدی تیره و سنگینی مدفون بودند و اکنون ناگهان سر بر داشتهاند و گویی قیامت میتهای مدفون برپا شده است و صور اسرافیل در قبرستان پهناور و غمزده خواستنهای شهید دمیده است. در کام جان خویش میچشند و دل دادهاند به لذتهای گرم و مطبوعی که در جانشان میدود و عطر دلپذیر گلهای نوشکفته در دماغ خاطرهشان میپیچد و سرانگشتهای لطیف و نامرئیییی که در درونشان به نرمی و مهربانی نشئهآوری روح خسته و رنجور و تشنه نوازششان را مینوازد و آرامش دلپذیر و روشن و مرموزی در رگهایشان حلول میکند و ... آه که تاریخ با چه لذتی چشم بر این دو خویشاوند مهربان و شایستهای که سالها است در آتش سرنوشت تلخ خویش میسوختند و میساختند و اکنون در پایان راه هم راه یافتهاند و برکناره مصب سن، آنجا که رود پیشانی خود را به نرمی و تسلیم به لبهای دریا که از ساحل به استقبال شوریده از راه رسیده خویش پیش آورده است، میسپارد.
شگفتا!! که چرا شیعه نهجالبلاغه را نمیخواند؟ درست است که علی دیوان شعری هم دارد و هم خطیب دانائی است و هم شاعر توانایی و من برخلاف بسیاری از محققان که برخی از اشعار موجود را که به علی منسوب است انکار میکنند و این قطعات را با مقام و شخصیت و روح خاص علی سازگار نمیدانند معتقدم که این اشعار همه از علی است و شعر را از شخصیت علی به دور نمیدانم(۲) و آنها که چنین میپندارند علی را در همه جلوههای رنگارنگ روح چند بعدیش ندیدهاند و کیست که او را در همه ابعادش دیده باشد؟ حتی آن صحابی علیپرستی که همواره با علی بوده و همواره به علی میاندیشند و او را همچون جیبش میشناخت و علی را به مقام خدائی رساند و معتقد شد که خدا در چهره علی ظهور دارد و در زیر این رویه بشری روح خدا نهفته است و میگفت من آن را کشف کردهام و علی از گزافههای او پریشان میشد و چنانکه شهرستانی در ملل و نحل و دیگر مورخان فرق اسلامی آوردهاند علی او را آزرد و در آتش افکند و وقتی وی(عبدالله سبا) خرمن آتشی را که علی برایش برافروخته بود دید فریاد زد سبحان الله! این همان آتشی است که تو در قرآنت به محمد خبر دادی و اکنون من بیشتر بر ایمانم راسخ گشتم و سپس در پیشگاه علی سجده برد و خود را به شتاب در آتش افکند و به سوخت!!! ولی من معتقدم که او را به مداین تبعید کرد(این را هم مورخان گفتهاند) و وی که نخستین پیشوای فرقه علیاللهی است و با آتشی که از پرستش علی در جانش مشتعل بود. علی گرم ایمان خویش و سرگرم جهاد در راه مکتب خویش به آنچه او بود و او میگفت و او احساس میکرد چندان نیندیشید و این سبا که خود را نخستین علی شناس جهان میدانست و نخستین علیپرست و جنون علی گرفته بود علی را که با هیچ جذبهای نتوانست از دنیای خویش و از دریای خویش که سخت در آن غرقه بود بیرون کشد و با رفتار و گفتار خود او را نیز سخت میرنجاند و گاه تحقیر میکرد و گاه خود را به بیگانگی میزد و ناآشنایی و گاه از او دور میشد و خود را به بیگانگی میزد و ناآشنائی و گاه از او دور میشد و خود را همواره فراری مینمود و پنهان میگشت و نشان میداد که او بر خطا است و علی را نمیشناسد و نمیتواند بشناسد و آنچه از علی در خود احساس میکند نه از سر بینائی و آشنایی است که جوششی است در روح و جنونی است کور و بیهوده و بیثمر و این سبا که از مدینه دور شد و علی را به ناچار ترک کرد و در مدائن تبعیدی گشت خود را به دریا افکند... و غرق شد.
سیاهترین خیمهها... بادهای وحشت از این خیمه برمیخیزد و در همه خیمهها میتازند و... و و و و و چه قدر حرف اینجا روی هم متراکم شده است؟ دلم را میفشرد!!!! دیگر نمیتوان نوشت.
دوری شیعه از سرچشمه اصلی تشیع آثار شوم و دردناکی به بار آورده است. درست است که شیعه از آغازی که علی را شناخت و به سرنوشت علی آگاه شد و انتخابات سقیفه را دانست و به حقیقت مکتوب اسلام و فضیلت خود و حقانیت علی و پیوند معنوی و پنهانی و مرموز او را با روح اسلام پی برد یک لحظه آرام نیافت و مهر علی را در دشوارترین و خطرناکترین ایام تاریخ پرکشمکش و حادثهآمیز خویش از دل بدر نبرد و از سال ۱۱ هجری که پیامبر رفت و اسلام در سقیفه بیحضور علی به چنگ ابوبکر افتاد و سلمان با لحنی پر معنی و دردناک خطاب به کارگردانان انتخاب سقیفه گفت: کردید و نکردید.
و شیعه از همین هنگام غضب را احساس کرد و ایمان به مردی که پس از سی و سه سال(۳) زندگی پر حادثه و پر حماسه خانهنشین گشت.
برگرفته از: ضمیمه کتاب على مجموعه آثار ۲۶ دکتر علی شریعتی
پینوشتها:
۱- در جاهلیت رسم بود که هرکه میمیرد، مرکبش را نیز به گورش میبستند تا بر خاک صاحبش جان دهد و معنی دیگر الاغ قبیله آن است که قبایل که حرکت میکردند، در میان گلهشان یک الاغ هم بود که هر کسی بار خود را بر پشتش مینهاده و او جز تحمل چارهای نداشته است.
۲- دیوان اشعار منسوب به وی اکنون موجود است و شریف رضی جمعآوری کرده است و در مصر و عراق بارها به چاپ رسیده است و آقای محمد هاشم جواد دانشمند عراقی آن را به تازگی تصحیح کرده است و با سبک جدیدی منتشر ساخته ولی اکثر علما و ادبا در صحت انتساب آنها به حضرت امیر تردید دارند ولی من دلیل آنها را که مردی جدی و مجاهد و پارسا همچون علی با شعر و شاعری آشنایی ندارد سست میدانم چه، دیدهام و میشناسم که مردانی که عمر را به علم و تقوی و اندیشه و جهاد طی کردهاند و چهرهای سخت و جدی و بسیار منطقی و عقلی دارند تصنیف هم ساختهاند. شاهزاده افسر، بهار، دهخدا و... مگر تصنیف نساختهاند.
۳- و شیعه از همین هنگام غضب را احساس کرد و ایمان به مردی که پس از سی و سه سال(علی در سال دهم پیش از بعثت متولد شد. 13 سال در مکه و ده سال در مدینه با پیامبر بود و بنابراین در این سال که نخستین موج نهضت تشیع برانگیخته میشود سی و سه سال داشته است) زندگی پر حادثه و پر حماسه خانهنشین گشت.
همزمان با سراسر کشور:
همایش بزرگداشت سالروز تأسیس سازمان دانش آموزی در استان اردبیل برگزار شد.
خبرگزاری پانا: همایش بزرگداشت 21 اردیبهشت، سالروز تأسیس سازمان دانش آموزی با حضور مدیرکل آموزش و پرورش استان برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری پانا، مدیرکل آموزش و پرورش استان اردبیل در این همایش ماموریت اصلی سازمان دانش آموزی را تربیت نسل آینده و مدیران لایق و کارآمد جامعه دانست و اظهار داشت: تربیت اجتماعی دانش آموزان، نیاز به تشکیلات خاصی دارد که این کار در قالب سازمان دانش آموزی طراحی شده است. دکتر صابر سپهری گفت: به منظور اعتلای شخصیت دینی، اخلاقی، عقلانی، عاطفی و علمی دانش آموزان و ایجاد زمینه مشارکت همه جانبه آنها در زمینههای، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی سازمانی با عنوان سازمان دانش آموزی جمهوری اسلامی ایران تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش تشکیل گردیده است. وی تصریح کرد: زمینه سازی تعلیم و تربیت اسلامی دانش آموزان در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی، برنامه ریزی برای استفاده مفید از اوقات فراغت دانش آموزان و آماده سازی آنان برای پذیرش مسؤولیتهای فردی و اجتماعی، ترویج الگوها و اسوههای انقلابی، اسلامی و ملی در بین دانش آموزان، تقویت روحیه تعاون، نیکوکاری، نوع دوستی و کمک به دیگران و ترغیب به رعایت نظم و انضباط اجتماعی و روحیه قانون گرایی و احترام به قانون در جامعه را از جمله اهداف و مأموریت های اصلی این سازمان است.
در ادامه برنامه با تقدیم لوح تقدیر وزارتی از همکاران ادارات دانش آموزی نواحی یک و دو اردبیل و مربیان برتر پیشتازان تقدیر به عمل آمد.
برگها شده ستاره
ستارهی طلایی
زرو و سرخ و حنایی
اومد باد شبونه
برگها رو دونه دونه
از شاخهها جدا کرد
توی هوا رها کرد(2)
میشویم ما(2)
باهم، از غم
میشویم رها(2)
جشن، شادی
میکنیم به پا(2)
خدای خود را
میزنیم صدا(2)
رفت بچینم هندونه
دستمو گزید میمونه
من که نچیدم هندونه
پس چرا گزید میمونه
گره گره گره گره- گره گره گره گره(2)
رفتم بچینم آلو
دستمو گزید زالو
من که نچیدم آلو
پس چرا گزید زالو
گره گره گره گره- گره گره گره گره(2)
رفتم بچینم گیلاس
اشتباه رفتم سلماس
من که نچیدم گیلاس
پس چرا رفتم سلماس
گره گره گره گره- گره گره گره گره(2)
با استقبال گرم مسئولین و خانوادهها:
بازگشت کاروان زائران دانش آموز بیت الله الحرام استان اردبیل
خبرگزاری پانا: دانش آموزان اردبیلی زائر سرزمین وحی در میان استقبال جمعی از مسئولین اداره کل، مناطق آموزش و پرورش، مسئولین مدارس و خانواده های خود به میهن اسلامی بازگشتند.
به گزارش خبرگزاری پانا، زائران اردبیلی پس از ده روز حضور با معرفت در کنار حرم حضرت رسول(ص) و زیارت مکه مکرمه در میان استقبال پرشور حاضران به کشور عزیزمان بازگشتند. در مراسم استقبال که به همت اداره کل آموزش و پرورش استان اردبیل تدارک دیده شده بود مسئولین از معتمرین دانش آموزی استقبال و خانوادههای زائران با حضور پرشور خود گرمی خاصی به مراسم استقبال دادند.
با رأی مستقیم نمایندگان منتخب شورای دانشآموزی نواحی و مناطق:
نمایندگان هفتمین دوره مجلس دانشآموزی استان اردبیل و مشاورین مدیرکل انتخاب شدند.
خبرگزاری پانا: نمایندگان هفتمین دوره مجلس دانشآموزی استان اردبیل با رأی مستقیم 38 نماینده منتخب شورای دانشآموزی نواحی و مناطق انتخاب شدند.
به گزارش خبرگزاری پانا، این انتخابات به منظور انتخاب 3 نفر نماینده هفتمین دوره مجلس دانشآموزی و مشاورین مدیرکل آموزش و پرورش استان اردبیل، با رأی مستقیم 38 نماینده منتخب شورای دانشآموزی نواحی و مناطق، با حضور نماینده دبیرخانه مجلس دانشآموزی کشور و مدیرکل آموزش و پرورش استان، در کانون فرهنگی و تربیتی عصمت ناحیه یک اردبیل برگزار شد.
منتخبین شورای دانشآموزی نواحی و مناطق 19 گانه استان پس از توجیه و توضیحات لازم درخصوص دستورالعمل برگزاری انتخابات مجلس دانشآموزی، به بیان دیدگاههای خود پرداخته و کاندیداهای مجلس هر کدام در وقت تعیین شده نظر خود را مطرح کردند. سپس انتخابات برگزار و در نهایت مهدی شاهدی دانشآموز کلاس دوم دوره دوم متوسطه از شهرستان بیلهسوار، سعید لاله دانشآموز کلاس دوم دوره دوم متوسطه از ناحیه یک اردبیل، الهه ذاتی دانشآموز کلاس اول متوسطه دوره دوم از شهرستان نمین با رأی مستقیم منتخبین شورای دانشآموزی به مجلس دانشآموزی کشور راه یافتند.
لازم به ذکر است 9نفر مشاور مدیرکل آموزش و پرورش استان اردبیل نیز بر اساس آرایی که دانشآموزان به صندوق انداخته بودند بهین شرح انتخاب شدند: مهدی شاهدی از بیلهسوار، سعید لاله از ناحیه یک اردبیل، الهه ذاتی از نمین، حسین نصیری از ارشق، پژمان بهشتی از نمین، هانیه خوبدل از ناحیه 1 اردبیل، شیدا رستمی از مشگینشهر، زهرا عبادی از ناحیه 2 اردبیل و فاطمه فرح از خورش رستم.
لازم به ذکر است مجلس دانشآموزی یکی از برنامههای مهم و محوری وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، گامی بلند در جهت به رسمیت شناختن حقوق دانشآموزان در سطح کشور و عرصههای بینالمللی به ویژه دول کشورهای اسلامی است و جهت بهبود در نظام برنامهریزیهای درسی، فوقبرنامه، آموزشی و پرورشی در چارچوب سیاستهای وزارت آموزش و پرورش و در فضایی صمیمی و منطبق بر ارزشها و معیارهای اخلاقی و دینی فعالیت مینماید. از اهداف مهم تشکیل و فعال نمودن مجلس دانشآموزی، ترویج فرهنگ پرسشگری و ایجاد فرهنگ مناسب برای پاسخگویی به سئوالات مختلف دانشآموزان و شنیدن نظرات انتقادی و پیشنهادی مفید و موثر آنان در جهت ارتقای سطح کیفی برنامههای آموزشی و تربیتی است.
دکتر صابر سپهری در انتخابات هفتمین دوره مجلس دانشآموزی استان اردبیل:
مجلس دانشآموزی بستری برای پرورش مدیران آینده کشور است.
خبرگزاری پانا: دکتر صابر سپهری در انتخابات هفتمین دوره مجلس دانشآموزی استان اردبیل گفت: مجلس دانشآموزی بستری برای پرورش مدیران آینده کشور است و آموزش و پرورش زمانی موفق خواهد بود که خروجی آن افراد دانا، فکور و فهیم باشند.
به گزارش خبرگزاری پانا، مدیرکل آموزش و پرورش استان در جلسه انتخاب نمایندگان مجلس دانشآموزی کشور که با حضور نماینده وزارتی در کانون فرهنگی و تربیتی عصمت ناحیه یک اردبیل برگزار شد اظهار داشت: از وجود دانشآموزانی که بتوانند انتقاد کنند، پشت تریبون بایستد و به راحتی سخنانشان را بگویند لذت میبرم و این مقدمهای برای بزرگ شدن یک دانشآموز و گرفتن اداره جامعه در آینده به دست او است.
وی بعد از استماع دیدگاه و نظر نمایندگان منتخب شورای دانشآموزی نواحی و مناطق استان گفت: همه ما از حقوق شهروندی برخوردار هستیم که این حقوق مبنایی برای دولت در ارتباط با حقوق افراد میباشد.
صابر سپهری تصریح کرد: سه حق برای هر شهروند وجود دارد: یکی حقوق مدنی که حق فرد در برابر قانون مثل آزادی اندیشه و بیان، انتخاب مکانی برای زندگی، حق دادرسی یکسان در برابر قانون میباشد، دومی حقوق سیاسی مثل همین تجمعی دارید و حق شرکت در انتخابات و انتخاب شدن است و سومی حقوق اجتماعی میباشد که حق طبیعی هر فرد برای بهرهمندی از رفاه و اقتصاد در جامعه است.
مدیرکل آموزش و پرورش استان یکی از برنامههای محوری و مهم آموزش و پرورش را مجلس دانشآموزی عنوان کرد و افزود: وقتی رئیس جمهور کشورمان دکتر روحانی میآید از حقوق دانشآموزی و این که بتوانند حقوقشان را بشناسند و ازآن دفاع کنند سخن میگوید، این بسیار مهم است.
سپهری با اشاره به این که منتخبین باید مشکلات دانشآموزان را بررسی و پیگیری نمایند، گفت: وظیفه و مسئولیت شما به عنوان منتخب 240هزار دانشآموز استان بسیار خطیر میباشد و باید از حق خودتان دفاع نکنید بلکه میبایست مدافع حقوق دانشآموزی و شهروندی آنها باشید.
وی در پایان تصریح کرد: شما باید برای حل مشکلاتی که در مدارس هست و بهتر از ما به آن آگاهی دارید طرح بدهید و برنامهریزی کنید و به گوش مسئولین برسانید تا در حل آن مساعدت گردد.
نماینده دبیرخانه مجلس دانشآموزی کشور:
نمایندگان منتخب مجلس دانشآموزی باید زبان گویای همه دانشآموزان باشند.
خبرگزاری پانا: نماینده دبیرخانه مجلس دانشآموزی کشور گفت: در انتخاب اصلح دقت کنید چرا که نمایندگان منتخب مجلس دانشآموزی باید زبان گویای همه دانشآموزان باشند.
به گزارش خبرگزاری پانا، سودابه رسولی در جلسه انتخابات نمایندگان مجلس دانشآموزی استان اردبیل در کانون فرهنگی و تربیتی عصمت ناحیه یک اظهار داشت: منتخبین مجلس دانشآموزی باید با همه دانشآموزان در ارتباط باشند و با آنها مشورت نموده و مشکلات و نظرات آنان را جمعآوری و با تهیه طرح و برنامه به گوش مسئولین برسانند.
وی در تشریح ویژگیهای منتخبین افزود: کسی را انتخاب کنید که جسور باشد، بیان شیوا داشته باشد، مسائل و مشکلات را خیلی خوب و راحت بفهمد و انتقال دهد، سعی نکند بیشتر خودش را مطرح کند از مشاوره دیگران استفاده نماید، مسئولیت پذیر باشد، خوش فکر و با تدبیر باشد، فرصتها را غنیمت بشمارد و همچنین باید معدل درسی او بالای 16 و نمره اخلاقیاش نیز حداقل 19 باشد.
نماینده دبیرخانه مجلس دانشآموزی کشور در پایان با اشاره به این که منتخبین باید تمرین کنند، آماده شوند و شایستگی خود را برای پذیرش مسئولیتهای بزرگتر نشان دهند، اهداف مجلس دانشآموزی را فراهم آوردن زمینه تربیت اجتماعی، سیاسی و مدیریتی دانشآموزان مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، ترویج فرهنگ مشارکت جویی، تعاون و همکاری، مسئولیت پذیری و زمینه سازی برای مشارکت فکری و عملی دانشآموزان در عرصههای مختلف آموزش و پرورش، ترویج فرهنگ گفتگو و مشورت بین دانشآموزان، بهره گیری از نظرات دانشآموزان در اصلاح قوانین و مقررات، تهیه طرح و برنامههای مرتبط با آنها، آشنایی بیشتر دانشآموزان با مقولههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی، تقویت روحیه خودباوری و خود اتکایی و رعایت اخلاق اجتماعی، تقویت هویت اسلامی و ایرانی و تحکیم و ترویج ارزشهای انقلاب اسلامی، عنوان کرد.
مدیرکل آموزش و پرورش استان اردبیل:
جشن نیکوکاری آموزش عملی احسان، کار نیک و خیر به دانشآموزان است.
خبرگزاری پانا: مدیرکل آموزش و پرورش استان اردبیل گفت: جشن نیکوکاری آموزش عملی احسان، کار نیک و امر خیر به دانشآموزان در کنار تحصیل و آموزش است.
به گزارش خبرگزاری پانا، دکتر صابر سپهری در جشنواره احسان و نیکوکاری در سالن ورزشی شهدای دانشآموز اظهار داشت: جشن نیکوکاری امسال با شعار «توانمندسازی خانوادهها با حضور پرشور نیکوکاران جوان و نوجوان» طبق سنوات گذشته با همکاری کمیته امداد حضرت امام خمینی(ره) و صدا وسیمای مرکز اردبیل با هدف تقویت فرهنگ نوع دوستی، احسان، نیکوکاری و تبیین فرهنگ انفاق و ایثار در دانشآموزان برگزار میشود.
وی تصریح کرد: جشن نیکوکاری همزمان با سراسر کشور در بیش از 2900 باب آموزشگاه استان برگزار شد و در جریان این جشن دانشآموزان به عنوان خیّر در عرصه اجتماعی، حضور خود را جشن گرفتند تا اعلام کنند که با این حضور نمیگذارند هیچ دانشآموزی در آستانه عید نوروز و در شرف بهار طبیعت به دلیل فقر و نداری، ناراحت و غمگین باشد.
مدیرکل آموزش و پرورش استان از حضور فعال مدیران مدارس، یاوران امداد و تشکلهای دانشآموزی در جشن نیکوکاری قدردانی کرد و افزود: مبالغ و هدایای جمعآوری شده در مدارس طی صورتجلسهای به حساب کمیته امداد امام خمینی(ره) واریز میشود و کمیته امداد ظرف 48 ساعت مبالغ را به حساب آموزشگاه مربوطه یا مدارسی که دارای دانشآموز نیازمند میباشند واریز خواهند کرد تا با همکاری مدیر مدرسه برای دانشآموزان محروم هزینه گردد.
مدیرکل کمیته امداد امام خمینی(ره) استان اردبیل نیز در این مراسم افزود: هدف اصلی از برگزاری این آیین با شکوه تقویت حس نوع دوستی و احسان و نیکوکاری در بین دانشآموزان است تا آنها بیشتر با حال و هوای این جشن آشنایی پیدا کرده و بتوانند روح نوع دوستی خود را به نمایش بگذارند.
بهروز زلالی از توزیع 150 هزار پاکت جمعآوری کمک به دانشآموزان مدارس استان خبر داد و خاطر نشان کرد: این جشن علاوه بر مدارس اردبیل در سایر مدارس استان نیز برگزار میشود که کمکهای جمعآوری شده از طرف دانشآموزان، معلمان و اولیای آنها هفته آینده تقدیم خانوادههای نیازمند و دانشآموزان بیبضاعت میشود.
وی به دایر شدن یک هزار و 400 پایگاه ثابت و سیار در استان برای جمعآوری کمکهای مردمی اشاره کرد و گفت: جشنواره نیکوکاری از 14 تا 16 اسفند در مدارس آماده جمعآوری کمکهای دانشآموزان است و در 15 اسفند 150 پایگاه در میادین اصلی شهرها دایر میشود و در 16 اسفندماه نیز مصلاهای شهرهای استان و 500 مسجد در استان کمکهای مردمی را جمعآوری میکنند.
مدیرکل کمیته امداد امام خمینی(ره) استان در پایان از همکاری اداره کل آموزش و پرورش استان، صدا و سیمای مرکز اردبیل بیان کرد: در جشن نیکوکاری سال گذشته بیش از 10 میلیارد ریال جمعآوری شد که 34درصد نسبت به سال 91 رشد داشته است و پیش بینی میشود که امسال 20 میلیارد ریال کمک مردمی جمعآوری شود.