آموزش‌های تشکیلاتی

آموزش‌های تشکیلاتی

وبلاگ تشکل‌های دانش‌آمــوزی استان اردبیـــل
آموزش‌های تشکیلاتی

آموزش‌های تشکیلاتی

وبلاگ تشکل‌های دانش‌آمــوزی استان اردبیـــل

مرغابی یا عقاب؟

وقتی شما به شهر نیویورک سفر کنید، جالب‌ترین بخش سفر شما هنگامی است که پس از خروج از هواپیما و فرودگاه، قصد گرفتن یک تاکسی را داشته باشید. اگر یک تاکسی برای ورود به شهر و رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است. اگر راننده‌ی تاکسی شهر را بشناسد و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده‌اید. اگر زبان راننده را بدانید و بتوانید با او سخن بگویید بخت یارتان است و اگر راننده عصبانی نباشد، با حسن اتفاق دیگری مواجه هستید. خلاصه برای رسیدن به مقصد باید از موانع متعددی بگذرید.

هاروی مک کی می‌گوید: «روزی پس از خروج از هواپیما، در محوطه‌ای به انتظار تاکسی ایستاده بودم که ناگهان راننده‌ای با پیراهن سفید و تمیز و پاپیون سیاه از اتومبیلش بیرون پرید، خود را به من رساند و پس از سلام و معرفی خود گفت: «لطفاً چمدان خود را در صندوق عقب بگذارید». سپس کارت کوچکی را به من داد و گفت: «لطفاً به عبارتی که رسالت مرا تعریف می‌کند توجه کنید». بر روی کارت نوشته شده بود: «در کوتاه‌ترین مدت، با کمترین هزینه، مطمئن‌ترین راه ممکن و در محیطی دوستانه شما را به مقصد می‌رسانم». من چنان شگفت زده شدم که گفتم نکند هواپیما به جای نیویورک در کره‌ای دیگر فرود آمده است. راننده در را گشود و من سوار اتومبیل بسیار آراسته‌ای شدم. پس از آنکه راننده پشت فرمان قرار گرفت، رو به من کرد و گفت: «پیش از حرکت، قهوه میل دارید؟ در اینجا یک فلاسک قهوه معمولی و فلاسک دیگری از قهوه مخصوص برای کسانی‌که رژیم تغذیه دارند، هست».

گفتم: «خیر، قهوه میل ندارم، اما با نوشابه موافقم».

راننده پرسید: «در یخدان هم نوشابه دارم و هم آب میوه».

سپس با دادن یک بطری نوشابه، حرکت کرد و گفت: «اگر میل به مطالعه دارید مجلات تایم، ورزش و تصویر و آمریکای امروز در اختیار شما است». آنگاه، بار دیگر کارت کوچک دیگری در اختیارم گذاشت و گفت: «این فهرست ایستگاه‌های رادیویی است که می‌توانید از آنها استفاده کنید. ضمناً من می‌توانم درباره بناهای دیدنی و تاریخی و اخبار محلی شهر نیویورک اطلاعاتی به شما بدهم و اگر تمایلی نداشته باشید می‌توانم سکوت کنم. در هر صورت من در خدمت شما هستم».

از او پرسیدم: «چند سال است که به این شیوه کار می‌کنید؟»

پاسخ داد: «دو سال».

پرسیدم: «چند سال است که به این کار مشغولید؟»

جواب داد: «هفت سال».

پرسیدم: «پنج سال اول را چگونه کار می‌کردی؟»

گفت: «از همه چیز و همه کس،از اتوبوس‌ها و تاکسی‌های زیادی که همیشه راه را بند می‌آورند، و از دستمزدی که نوید زندگی بهتری را به همراه نداشت می‌نالیدم. روزی در اتومبیلم نشسته بودم و به رادیو گوش می‌دادم که وین‌دایر شروع به سخنرانی کرد. مضمون حرفش این بود که مانند مرغابی‌ها که مدام واک واک می‌کنند، غرغر نکنید، به خود آیید و چون عقاب‌ها اوج گیرید. پس از شنیدن آن گفتار رادیویی، به پیرامون خود نگریستم و صحنه‌هایی را دیدم که تا آن زمان گویی چشمانم را بر آنها بسته بودم. تاکسی‌های کثیفی که رانندگانش مدام غرولند می‌کردند، هیچگاه شاد و سرخوش نبودند و با مسافرانشان برخورد مناسبی نداشتند. سخنان وین‌دایر، بر من چنان تاثیری گذاشت که تصمیم گرفتم تجدید نظری کلی در دیدگاه‌ها و باورهایم به وجود آورم».

پرسیدم: «چه تفاوتی در زندگی تو حاصل شد؟»

گفت: «سال اول، درآمدم دوبرابر شد و سال گذشته به چهار برابر رسید. نکته‌ای که مرا به تعجب واداشت این بود که در یکی دو سال گذشته، این داستان را حداقل با سی راننده تاکسی در میان گذاشتم اما فقط دو نفر از آنها به شنیدن آن رغبت نشان دادند و از آن استقبال کردند. بقیه چون مرغابی‌ها، به انواع و اقسام عذر و بهانه‌ها متوسل شدند و به نحوی خود را متقاعد کردند که چنین شیوه‌ای را نمی‌توانند برگزینند».

دوستان شما در دنیای امروزمون مرغابی هستید یا عقاب؟! روش کاری خود را دگرگون کنید، عقاب باشید و عقاب بمانید...

جلسه هم اندیشی پرسش مهر


در جلسه هم اندیشی پرسش مهر ریاست محترم جمهور عنوان شد:

نجات آب بهترین هدیه به نسل‌های آینده است

خبرگزاری پانا: مدیرکل آموزش و پرورش استان اردبیل در جمع مسئولین دستگاه‌های اجرایی استان گفت: اهتمام در رفع بحران و نجات آب در واقع بهترین هدیه برای نسل‌های آینده است.

به گزارش خبرگزاری پانا: مدیر کل آموزش و پرورش اردبیل با اشاره به برگزاری پانزدهمین دوره مسابقات پرسش مهر ریاست محترم جمهوری، اظهار داشت: اختصاص چنین سوالی به بحران آب، در واقع نشانگر اهمیت موضوع در کشور است و این مطلب، گویای رسالت خطیر جامعه می‌باشد.

صابر سپهری در ادامه تصریح کرد: برای اینکه بتوانیم افکار و اندیشه‌های ریاست محترم جمهوری را به نسل‌های آینده انتقال دهیم، باید به فرهنگ‌سازی در باب بحران آب ورود پیدا کنیم.

سپهری با یادآوری خطر بحران آب در کشور اذعان داشت: برای نهادینه کردن فرهنگ مصرف بهینه آب در جامعه و آرامش بخشیدن به نگاه‌های نگران نسل‌های آینده بایستی از پتانسیل‌های تمام دستگاه‌های اجرایی در این زمینه استفاده کرد.

وی در بخش دیگری از سخنانش به اقدامات آموزش و پرورش استان در بحث فرهنگ سازی مصرف بهینه آب در مدارس و همچنین برنامه‌های ستاد برنامه‌ریزی فراخوان پرسش مهر اشاره کرده و پیشنهاد داد همایش بزرگی با عنوان: «ایست! آب نیست» با همکاری تمامی دستگاه‌های اجرایی استان برگزار گردد.

شفیع شفیعی مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری اردبیل نیز گفت: توجه به بحران آب امروزه به عنوان یک مساله اجتماعی در جهان مبدل شده است.

وی با اشاره به جایگاه آب در زندگی افراد و چرخه‌ی اقتصاد و توسعه، اظهار داشت: مبارزه با بحران آب یک مسئولیت اجتماعی است که بر عهده افراد جامعه و خانواده هاست.

شفیعی پرسش مهر را بهانه ای برای فرهنگ سازی جهت مقابله با بحران آب دانست و گفت: این مسئولیت اجتماعی باید به دانش آموزان و خانواده‌های آن ها انتقال پیدا بکند.

وی اظهار داشت: فرهنگ مصرف بهینه آب در کشور و بخصوص در استان با مشکل روبروست واصلاح این فرهنگ  عزم ملی را می‌طلبد.

مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری، از پیشنهاد برگزاری همایش استانی در رابطه با پرسش مهر استقبال کرده و بیان داشت: کمیته علمی و اجرایی در آموزش و پرورش تشکیل شود و همه دستگاه‌ها برای اجرای هر چه بهتر این همایش آموزش و پرورش را یاری رسانند.

گفتنی است: این جلسه با حضور نمایندگان دستگاه‌های اجرایی از جمله ادارات آب و فاضلاب شهری، روستایی و منطقه ای اردبیل، جهاد کشاورزی ، محیط زیست و شهرداری، در محل استانداری اردبیل برگزار شد.

نقش تربیت در توسعه یافتگی‌

جهان پرشتاب در حال تحول و حرکت به سوی توسعه یافتگی است. آموزش مهارت‌های شهروندی و افزایش توان رویارویی با مسائل و مشکلات جامعه از اهمیت بیشتری نسبت به آموزش مواد خام برخوردار شده است به نحوی که به نوآوری، خلاقیت، تحلیل و استنباط و نیز پرورش شخصیت مستقل و توانمند که از قدرت تفکر، دقت و واقع‌نگری در مسائل مختلف علمی و اجتماعی برخوردار باشد توجه خاصی می‌شود. برعکس به رشد کمی سواد که تنها اعتبار مدارک علمی را خدشه‌دار و به جایگاه سواد در ذهن جامعه لطمه می‌زند، به عنوان ملاک توسعه یافتگی و پیشرفت نگریسته نمی‌شود.‌

هر جامعه‌ای برای پیشرفت و بهبود زندگی افرادش به پرورش انسان‌هایی با شخصیت مستقل، توانا، خلاق و آموزش‌های کاربردی نیاز دارد. دوره پیش‌دبستانی و دبستانی می‌تواند بهترین زمان برای پرورش و آماده کردن فکر و ذهن انسان‌های یک جامعه باشد. به نحوی که خمیر مایه شخصیتی آنها به‌تدریج و به نرمی از عواطف و احساسات به سوی قالب‌بندی عقل‌مدار هدایت شود. چگونگی آموزش در این مرحله بسیار حساس است. تنها افراد تعلیم دیده و با انگیزه می‌توانند عهده‌دار این مسئولیت شوند.

یعنی کسانی که معتقد باشند که شکوفایی استعدادهای بالقوه دانش‌آموزان از طریق تعاملات آنها با هم و با معلم خود حاصل می‌شود. زیرا به نظر می‌رسد از حرف شنوی مطلق و منفعلانه، انسانی با جسارت علمی و توان تجزیه و تحلیل مسائل که می‌اندیشد و اندوخته‌هایش را با اطمینان بیان می‌کند پرورش نمی‌یابد. به‌ویژه اگر با ورود به دبستان فعالیت و تحرک کودک سرکوب یا مورد بی‌توجهی قرار گیرد، ممکن است تعادل رفتاری و یا روند یادگیری او دچار اختلال شود. چون تا قبل از ورود به مدرسه با بازی‌های متنوع، زندگی کردن را نیز می‌آموخت. ولی اکنون در محیط جدید و شرایط تحمیلی و سخت‌گیرانه مجبور می‌شود روی صندلی بنشیند.

ادامه مطلب ...

سوء ظن و راه‌های درمان آن

آیه 12 سوره حجرات: یَّاءَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلاَ تَجَسَّسُواْ وَلاَ یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضاً اءَیُحِبُّ اءَحَدُکُمْ اءَن یَاءْکُلَ لَحْمَ اءَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّاللّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ

ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‌اید! از بسیارى از گمان‌ها دورى کنید، زیرا بعضى گمان‌ها گناه است(و در کار دیگران) تجسّس نکنید و بعضى از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد! پس آن را ناپسند مى‌دانید و از خداوند پروا کنید، همانا خداوند توبه پذیرمهربان است. 

آنچه که زندگی انسان را از سایر حیوانات متمایز‌ ‌می‌کند و به آن رونق و حرکت و تکامل می‌بخشد، روحیه ‌همکاری گروهی است و این در صورتی‌ ‌امکان‌پذیر است که اعتماد و خوش‌بینی بر همگان حاکم باشد و افراد به دور از ‌هر گونه سوءظن‌ ‌و بدگمانی باشند، چرا که سوءظن اساس اعتماد متقابل را درهم‌ می‌کوبد، پیوندهای تعاون را از‌ ‌میان ‌برداشته و روحیه اجتماعی بودن را تضعیف می‌کند.‌

در زندگی فردی نیز اگر‌ ‌انسان با افکار منفی یعنی احساس ناتوانی و خودکم‌بینی همراه باشد در حقیقت سیستم‌ ‌دفاعی خود را علیه خویش فعال نموده و زمینه‌ساز شکست درونی خویشتن می‌شود‌، ‌به عبارت دیگر همه ‌ما اگر به طور مداوم اندیشه‌ها و افکار منفی را در سر بپرورانیم‌ ‌و از کاه، کوهی بسازیم و تمام رفتارهای دیگران ‌را حمل بر دشمنی و تحقیر نماییم،‌ ‌به تدریج این افکار منفی بر ما مسلط می‌شود و ناخود‌آگاه بخش عظیمی از ‌توانایی‌های‌ ‌بالقوه و بالفعل خود را هدر می‌دهیم و در نتیجه بی‌حوصله، افسرده، عصبی و ناتوان‌ ‌می‌شویم، همه ‌چیز و همه‌کس در نگاه ما منفی، غم‌انگیز و ناامیدکننده خواهد بود و از‌ ‌آنچه داریم هیچ لذتی نمی بریم و احساس ‌خوبی هم نداریم.

بنابراین، بدبینی سرچشمه‌ ‌همه ناراحتی‌های روحی و روانی و موجب اضطراب و نگرانی ‌است و شخص بدبین، بیشتر از‌ ‌دیگران غمگین، خود خور و ناراحت است و به علت گمان‌های بدی که درباره‌ ‌اشخاص و‌ ‌پدیده‌ها دارد، بسیار در رنج و عذاب درونی است.‌ ‌در نتیجه از همنشینی با دوسـتـان و رفـت و آمـدهـای‌ ‌مـفید اجتناب می‌ورزد و به تنهایی و عزلت بیشتر تمایل دارد و ‌از شادی و نشاط روحی‌ ‌بی‌بهره است و شاید کار به جایی برسد که از همه‌ کس و همه‌ چیز هراس پیدا می‌کند و‌ ‌هر تحرکی را از سوی هر کس به ضرر خود می‌بیند و چنین تصورمی کند که همگان کمر به‌ ‌نابودی و حذف او ‌بـسـته‌اند.‌‌

انسان بدگمان در اثر دوری از مـعــاشــرت‌هــای ســودمـنـد و‌ ‌فـاصـلـه گـرفـتـن از دیگران، از تکامل و رشد فکری باز ‌می‌ماند و همیشه تنهاست و از‌ ‌تنهایی رنج می‌برد و از کمترین صفای روحی برخوردار نیست.‌ ‌آن‌که زندگی‌اش همراه‌ ‌با سوء ظن است همیشه در دل به بدگویی و غیبت دیگران مشغول و از این جهت است که ‌برخی‌ ‌از علمای اخلاق از سوء ظن به عنوان غیبت قلبی و باطنی نام برده‌اند.‌

همچنین در‌‌جمعی که دیدگاه‌های منفی و گمانه‌زنی‌های بی‌دلیل در مورد دیگران امری رایج و عادی‌ ‌در اذهان ‌عموم افراد باشد، دوستی و الفت از میان آنها رخت بر می‌بندد و حجم غیبت به‌ ‌سبب بدگمانی افزایش می‌یابد.

بدگمانی و سوءظن نوعی ستمگری در حق دیگران است و‌ ‌باعث افزایش ترس میان آحاد جامعه می‌شود زیرا مردم ‌پیوسته در هراس‌ می‌باشند که مبادا بی‌‌دلیل در معرض اتهام قرار بگیرند و آبـروی‌شـان بـه مـخـاطـره بـیـفـتد. پس بدبینی ‌بزرگترین‌ ‌مانع همکاری‌های اجتماعی، اتحاد و پـیـوستگی دل‌هاست و سبب گوشه‌گیری، تکروی و‌ ‌خودخواهی ‌انسان‌ها می‌شود وچه بـسـا افـراد ارزنـده‌ای کـه مـی‌توانستند منشاء کـارهـای‌ ‌مـهم و ارزشمند باشند، اما براثر بدگمانی ‌خود یا بدگمانی دیگران نسبت به آنها از‌ ‌پیشرفت و ترقی بازمانده‌اند.‌ ‌

راهکارهای‌ ‌رهایی از سوء‌ظن و بدبینی:

ممکن است گفته شود که گمان خوب یا بد یا‌ ‌به اصطلاح مثبت‌نگری یا منفی‌نگری امری اختیاری نیست، بنابراین ‌چگونه می‌توان از آن‌ ‌جـلــوگـیــری کــرد؟ در هـمـیـن راسـتـا تـوصـیـه‌هایی از سوی علمای اخلاق بیان گردیده که به اختصار‌ برایتان بازگو می‌کنیم:

1- منظور از نهی از سوء‌ظن، نهی از ترتیب‌ ‌اثر دادن به آن است، یعنی هرگاه گمان بدی نسبت ‌به شخصی مـسـلـمان در ذهن پیدا شد در عمل‌ ‌نباید کوچکترین اعتنایی به آن کرد، یعنی نحوه تعامل خود را تغییر ‌ندهیم. بنابراین‌ ‌آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد می‌باشد.

2- پرهیز از همنشینی با‌ ‌افراد ناپاک و ناسالم و نامتعادل، زیرا انسان بر اثر همنشینی با آنها از ویژگی‌های‌ ‌اخلاقی ایشان تأثیر می پذیرد و کم‌کم به افراد خوبی که با او همرنگ و هم‌عقیده‌ ‌نیستند، بدبین می‌شود.

3- کنترل مجاری ادراکات، چرا که قرآن کریم در آیه 36 سوره اسراء تمام مجاری‌ ‌فهم انسان را مسئول دانسته است. پس قطعا‌ً چشم و گوش ودل ‌همگی مسئول‌ می‌باشند.‌ ‌اگر کنکاشی در علل پیدایش سوءظن داشته باشیم می‌بینیم که ادراکــات حـسـی و بـالاخـص‌ ‌دیـدنـی‌هـا و ‌شنیدنی‌های ما در شکل دادن افکار و تخیلات ما سهم به سزایی دارند، در نتیجه‌ ‌یکی از بهترین راههای تدبیر ‌خواست‌‌ها و تسلط بیشتر بر خود و پیروزی بر خواهش نفسانی‌ ‌و وسواس شیطانی در مورد متهم کردن دیگران، ‌مهار ادراکات و بیش از همه مهار چشم و‌ ‌گوش است.

4- توجه به آثار بد منفی نگری و سوء ظن و دقت در آیات و روایاتی که‌ ‌سوء ظن را تقبیح کرده و به حـسـن ظن ‌تشویق نموده‌اند. شایان ذکر است، هیچ‌کس‌ ‌نباید کاری کند که مردم به او ســوءظــن پـیـدا کنند و سخن پایانی این‌که از بــارزتــریــن نـشـانـه‌های نابسامانی روحی و روانی، سوءظن و بـدگمانـی است. همچنان‌که ‌پیامبر(ص) در این مورد فرمودند: از ظن و گمان پرهیز کنید زیرا کـه ظن و ‌گمان، دروغ ترین سخنان است.‌

منبع: سایت عصر ایران www.asriran.com/fa/news/85221

راز هستی در پیام ناشناختنی!

آنگاه که تنها شدی و در جستجوی یک تکیه‌گاه مطمئن هستی، بر من توکل نما(نمل/79).

آنگاه که نومیدی بر جانت پنجه افکنده و رها نمی‌شوی، به من امیدوار باش(زمر/53).

آنگاه که سرمست زندگانی و مغرور به آن شدی، به یاد قیامت باش(فاطر/5).

آنگاه که در پی تعالی و کمال هستی، نیتت را پاک و الهی کن(فاطر/29-30).

آنگاه که دوست داری به آرزویت برسی، به درگاهم دعا کن تا اجابت نمایم(غافر/60).

آنگاه که دوست داری کسی همواره به یادت باشد، به یاد من باش که من همواره به یاد تو هستم(بقره/152).

آنگاه که دوست داری با من هم سخن شوی، نماز را به یاد من بخوان(طه/14).

آنگاه که روحت تشنه نیایش و راز و نیاز است، آهسته مرا بخوان(اعراف/55).

آنگاه که شیطان همواره در پی وسوسه توست، به من پناه ببر(مومنون/97).

آنگاه که لغزش‌ها روحت را آزرده ساخت، در توبه به روی تو باز است(قصص/67).

آنگاه که در تنگنای معاش زندگی، روزنه امید نداری ببخش و انفاق کن و وسعت رزق، از من بخواه(سباء/39).

آنگاه که می خواهی خوشبختی را گرم در آغوش کشی تسلیم درگه من باش(زمر/54).

آنگاه که خواهان رسیدن به سرزمین سبز بندگی هستی مرا بپرست تا به راه راست هدایت شوی(یس/61).

آنگاه که می خواهی ثروتمندترین و توانگرترین باشی مالت را در راه من صرف کن تا آن را زیاد کنم(تغابن/17).

آنگاه که روحت در حسرت یک سنگ صبور، در تب و تاب است به هنگام صبح و شام خدای را تسبیح بگوی(آل عمران/41).

آنگاه که منیت و غرور در بند بند وجودت ریشه دوانید سجده کن و تقرب بجوی(علق/19).

آنگاه که در ورطه غفلت و بی‌خبری از یاد خدا غرق در نعمت شدی به هوش باش که در عرصه آزمون الهی به سر می‌بری(جن/17).

آنگاه که مغرور به زندگانی شدی هوشیار باش که شیطان در فریب توست(فاطر/6-5).

آنگاه که خواهانی که لحظه به لحظه نعمت بر تو افزون شود نعمات الهی را شاکر باش تا آنها را زیاد کنم(ابراهیم/7).

آنگاه که در فراز و نشیب زندگی غافل از یاد خدا در حال بریدنی از رحمت لایزال الهی مایوس مباش(عنکبوت/23).

معلم و شاگرد

بانگ برداشتم: آه دختر

وای ازین مایه بی‌بند و باری

بازگو، سال از نیمه بگذشت

از چه با خود کتابی نداری؟

می‌خرم؟

کی؟

همین روزها

آه

آه ازین مستی و سستی و خواب

معنیِ وعده‌های تو این است

نوش‌دارو پس از مرگ سهراب

از کتاب رفیقان دیگر

نیک دانم که درسی نخواندی

دیگران پیش رفتند و اینک

این تویی کاین چنین باز ماندی

دیده‌ی دختران بر وی افتاد

گرم از شعله‌ی خود پسندی

دخترک دیده را بر زمین دوخت

شرمگین زین همه دردمندی

گفتی از چشمم آهسته دزدید

چشم غمگین پر آب خود را

پا،‌ پی پا نهاد و نهان کرد

پارگی‌های جوراب خود را

بر رخش از عرشق شبنم افتاد

چهره‌ی زرد او زردتر شد

گوهری زیر مژگان درخشید

دفتر از قطره‌یی اشک، تر شد

اشک نه، آن غرور شکسته

بی‌صدا، گشته بیرون ز روزن

پیش من یک به یک فاش می‌کرد

آن چه دختر نمی‌گفت با من

چند گویی کتاب تو چون شد؟

بگذر از من که من نان ندارم

حاصل از گفتن درد من چیست

دسترس چون به درمان ندارم؟

خواستم تا به گوشش رسانم

ناله‌ی خود که :‌ای وای بر من

وای بر من، چه نامهربانم

شرمگینم ببخشای بر من

نی تو تنها ز دردی روان‌سوز

روی رخسار خود گرد داری

اوستادی به غم خو گرفته

همچو خود صاحب درد داری

خواستم بوسمش چهر و گویم

ما، دو زاییده‌ی رنج و دردیم

هر دو بر شاخه‌ی زندگانی

برگ پژمرده از باد سردیم

لیک دانستم آنجا که هستم

جای تعلیم و تدریس پندست

عجز و شوریدگی از معلم

در بر کودکان ناپسندست

بر جگر سخت دندان فشردم

در گلو ناله‌ها را شکستم

دیده می‌سوخت از گرمیِ اشک

لیک بر اشک وی راه بستم

با همه درد و آشفتگی باز

چهره‌ام خشک و بی‌اعتنا بود

سوختم از غم و کس ندانست

در درونم چه محشر به پا بود

سیمین بهبهانی

میخ‌های روی دیوار

پسر بچه‌ای بود که اخلاق خوبی نداشت، پدرش جعبه‌ای میخ را به او داد و گفت: هر بار که عصبانی می‌شوی باید یک میخ به دیوار بکوبی. روز اول پسرک 37 میخ به دیوار کوبید طی چند هفته بعد، همان‌طورکه یاد می‌گرفت چگونه عصبانیتش را کنترل کند تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار کمتر می‌شد، او فهمید که کنترل عصبانیتش آسان‌تر از کوبیدن میخ‌ها به دیوار است این موضوع را به پدرش گفت و پدر نیز پیشنهاد داد هر روز که می‌تواند عصبانیتش را کنترل کند، یکی از میخ‌ها را از دیوار بیرون آورد. روزها گذشت و پسر بچه بالاخره توانست به پدرش بگوید که تمام میخ‌ها را از دیوار بیرون آورده است، پدر دست پسر بچه را گرفت و به کنار دیوار برد و گفت: پسرم! تو کار خوبی انجام دادی، اما به سوراخ‌های دیوار نگاه کن، دیوار هرگز مثل گذشته‌اش نمی‌شود. وقتی تو در هنگام عصبانیت، حرف‌هایی می‌زنی، آن حرف‌ها هم چنین آثاری بر قلب طرف مقابلت بر جای می‌گذارند. تو می‌توانی چاقویی در دل انسان فرو کنی و آن را بیرون آوری و هزاران بار هم عذار خواهی کنی ولی فایده‌ای ندارد، آن زخم سرجایش است زخم زبان هنگام عصبانیت نیز به اندازه زخم چاقو دردناک است.

موافقید دقایقی به عصبانیت‌ها و زخم زبان‌هایی که در موقع عصبانیت در دل دوستان و اطرافیان‌مان ایجاد می‌کنیم بیندیشیم؟؟

خدایا با من حرف بزن

مرد نجواکنان گفت: «ای خداوند و ای روح بزرگ، با من حرف بزن» و چکاوکی با صدای قشنگی خواند، اما مرد نشنید.

و سپس دوباره فریاد زد: «با من حرف بزن» و برقی در آسمان جهید و صدای رعد در آسمان طنین افکن شد، اما مرد باز هم نشنید.

مرد نگاهی به اطراف انداخت و گفت: «ای خالق توانا، پس حداقل بگذار تا من تو را ببینم» و ستاره‌ای به روشنی درخشید، اما مرد رو به آسمان فریاد زد: «پروردگارا، به من معجزه‌ای نشان بده» و کودکی متولد شد و زندگی تازه‌ای آغاز شد، اما مرد متوجه نشد و با ناامیدی ناله کرد: «خدایا، مرا به شکلی لمس کن و بگذار تا بدانم اینجا حضور داری».

اما مرد با حرکت دست، حتی پروانه را هم از خود دور کرد و قدم زنان رفت...

مصلحت خدا

تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل این جزیره دور افتاده، افتاده بود. او هر روز را به امید کشتی نجات، ساحل را و افق را به تماشا می‌نشست. سرانجام خسته و ناامید، از تخته پاره‌ها کلبه‌ای ساخت تا خود را از خطرات مصون بدارد و در آن  بیاساید. اما هنگامی که در اولین شب آرامش در جستجوی غذا بود، از دور دید که کلبه‌اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود.

بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود. از شدت خشم و اندوه در جا خشک‌اش زد. فریاد زد: «خدایــــا! چطور راضی شدی با من چنین کاری بکنی؟». صبح روز بعد با صدای بوق کشتی‌ای که به ساحل نزدیک می‌شد از خواب پرید. کشتی‌ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، و حیران بود. نجات دهندگان می‌گفتند: «خدا خواست که ما دیشب آن آتشی را که روشن کرده بودی ببینیم».

خبرگزاری کانون دانش آموزی(پانا)

خبرگزاری کانون دانش آموزی(پانا) که مخفف کلمات انگلیسی Pupils Association News Agency است طی امضای تفاهم نامه ­ای بین رئیس سازمان دانش ­آموزی و مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی و تأیید وزرای آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی در خرداد ماه 81 تأسیس شد. این خبرگزاری فعالیت رسمی خود را در تابستان 82 آغاز نمود و اکنون بیش از هفت سال است که به صورت جدی در حال فعالیت در عرصه رسانه است. این خبرگزاری از ابتدای امر اقدام به جذب و آموزش دانش ­آموزانی کرد که به رسانه و خبر علاقه داشتند و علی رغم همۀ مشکلاتی که وجود داشت توانست هزاران دانش ­آموز را در تهران و شهرستان ها به صورت رایگان آموزش دهد.

 هم اکنون پانا در همۀ استان های کشور دفتر نمایندگی دارد که نمایندگان خبری هر استان پس از بررسی اخبار مختلف استانی که توسط خبرنگاران ارسال می­شود آنها را ویرایش و تصحیح و تأیید کرده و به سرویس مورد نظر در دفتر مرکزی تهران می­فرستند. دبیران سرویس­ها هم با توجه به تجارب و معیارهای مشخص و سیاست های خبری که سردبیر در جلسات هفتگی به آنها تذکر می­دهد اخبار ارسال شده را تأیید و روی سایت خبرگزاری قرار می­دهند. این خبرگزاری دارای سرویس­های مختلف خبری از جمله فرهنگی- هنری، اجتماعی، سیاسی- اقتصادی، علمی- آموزشی، ورزشی، بازی های پرورشی، عمره دانش آموزی و عکس است. همچنین هم اکنون حدود 35000 خبرنگار فعال دانش آموز از سراسر کشور، خبرهای خود را در اختیار پانا قرار می دهند.

خبرگزاری پانا قصد دارد تحول قابل توجهی در بحث آموزش دانش ­آموزان با استعداد و علاقه مند داشته باشد. دوره های آموزشی خبرنگاری در سراسر کشور از طریق مدیریت دانش آموزی استان ها و توسط دفتر مرکزی پانا به صورت مستمر در حال اجراست و ماهانه تعداد زیادی از دانش آموزان پس از طی دوره آموزشی تئوری و عملی وارد عرصه خبرنگاری می شوند.

دفتر سرپرستی مدارس خارج از کشور و سرپرستی کشورهای کویت، پاکستان، شبه قاره هند، سوریه، لبنان، اردن، امارات متحده عربی، ترکیه، آسیای میانه، روسیه، قطر و بحرین از مراکز نمایندگی خبرگزاری کانون دانش آموزی هستند و با توافقات به عمل آمده، پانا قصد دارد دفاتر نمایندگی خود را در تمامی کشورهای تحت پوشش سرپرستی مدارس خارج از کشور راه اندازی کند. همچنین ستاد خبری پانا هر ساله با حضور در مراسم عمره دانش آموزی که توسط سازمان دانش آموزی برگزار می شود، تازه ترین اخبار را روزانه در اختیار مخاطبان خود قرار می دهد.

دانش آموزان در هر کجای دنیا با مراجعه به سایت خبرگزاری به آدرس www.pana.ir، ارسال فرم درخواست خبرنگاری، تماس با دفتر استان ها در مدیریت دانش آموزی هر استان و شرکت در کلاس های آموزشی که به صورت رایگان برگزار می شود، می توانند به عنوان خبرنگار پانا در محافل خبری حضور داشته باشند.

هم اکنون سایت خبرگزاری با نشانی های http://www.pamanews.ir و http://www.pana.ir قابل مشاهده است و دانش‌آموزان علاقه مند به عضویت در پانا می‌توانند به این آدرس های اینترنتی مراجعه نمایند.

از بدو تشکیل پانا دوره های آموزشی متعددی توسط مرکز استانی برای دانش آموزان اجرا گردیده است که آخرین مورد آن اجرای دوره ی ویژه ی منتخبین مناطق با حضور بیش از 160 نفر دانش آموز در جریان تابستان سال گذشته بود که انشاالله برنامه در سال جاری نیز تکرار خواهد شد. همچنین دانش آموزان علاقه مند استان برای استفاده از منابع آموزشی می توانند به وبلاگ آموزشی خبرگزاری به آدرس pana.blogsky.com مراجعه نمایند.